همدم بهاری، همراه نوروزی... تازهترین شمارهی فصلنامهی همدم با مجموعهای از خبرها و یادداشتهای خواندنی و طرحها و تصاویر دیدنی، منتشر شد و در دسترس مشتاقان و علاقمندان قرار گرفت. به گزارش روابط عمومی موسسهی خیریهی همدم، شمارهی 31 فصلنامهی همدم، در 60 صفحهی تمام رنگی، حاوی خواندنیها و دیدنیهای قابل توجه، به همت هیئت تحریریه و گروه فنی این موسسه، چاپ و آمادهی ارسال برای خیرین و دوستداران این موسسه و 400 فرزند تحت پوشش آن شد. در این شماره، عناوین و مضامینی از این دست، به چشم میخورد؛ سخن مدیرمسئول (عید میآید، اگر تو بیایی)، شعرها، قطعات ادبی و خواندنیهای متنوعی با مضمون بهار و عیدنوروز، معرفی واحد حسابداری موسسه (حساب همدم سواست)، نگاهی به زندگی یکی از دختران موسسه (ساعتی با زهرا و عروسکهای متفاوتش)، گفت وگو با مدیران موسسهی خیریهی مفتاح (موسسهی آموزشی و اطلاعرسانی دیابت)، گفتوگویی با کارگردان فیلم مستند تالان، اخبار سهماههی گذشتهی موسسهی همدم، چند لحظه از زندگی دکتر شیخ، معرفی کتاب و فیلم، جدول، گزارشی از نخستین جشنوارهی ورزشی همدم که بهمناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب برگزار شد و کلی مطلب ریز و درشت خواندنی دیگر. همچنین چندین مقالهی علمی خوب از جمله؛ ارتباط بینفردی با بهزیستی روانشناختی، آیا باید رمز موبایل همسرمان را بدانیم؟، رابطهی میان مصرف فستفود و ابتلا به آلزایمر و... فصلنامهی همدم برای خیرین بزرگواری که سایهی لطفشان بر سر ما و دختران ماست، ارسال میشود. دوستان و خوانندگان دیگر فصلنامهی همدم، میتوانند این مجله را از طرق آشنای زیر، تهیه و مطالعه فرمایند؛ مراجعهی حضوری به موسسه، خرید این شماره این معرفی کوتاه را با نقل سطرهای آغازین یادداشت مدیر مسوول، به پایان میبریم: نوروزتان مبارک یاران همدمی. آرزوی قلبی ما این است که سال نو، سال بهتری باشد برای شما و همدم و همهی مردم ایران. اجازه بدهید بر خلاف عادت این روزهای مردم کوچه و بازار، بگویم که ما سال خوبی گذراندیم... بله، حق باشماست؛ گرانی و تورم اثراتش را نشان داد و همدم در تامین داروها و پوشاک و دیگر مخارج دختران خود، به مضیقه افتاد... در طول سال 97، نوسانات ارزی و مشکلات بازار، نبض همدم را چندین بار تُند و کُند کرد و ما هم مثل بسیاری از شما، حسابی نگران شدیم. حتی بعضی از خیرین عزیز موسسه، تحت تاثیر شرایط ناخواستهی اقتصادی، گاهی دست و دلشان لرزید و دست یاری ما را کمی با تردید گرفتند. گاهی نگران شدیم که نکند زیر سنگینی بار تامین هزینههای روزافزون، نفسمان بگیرد و ازپا بیفتیم... اما، با همهی اینها، ایستادیم و ایام دشوار را به امید روزهای بهاری و امید به نیکوکاری شما، گذراندیم و خدا را شکر، دوباره زمستان را به نوروز رساندیم. پس، وقتی خدا و خیرینی هستند که میشود به آنها تکیه کرد، چرا نگران و ناراضی باشیم؟ در عین حال، همانطور که قبلا هم گفته و نوشتهام، حقیقت این است که بچههای همدم، عموما از رسیدن نوروز خیلی راضی نیستند. چرا؟ چون نوروز، هرقدر برای شما شور و شیرینی به همراه دارد، برای موسسه.... |